سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوقات شرعی
امروز : دوشنبه 103 اردیبهشت 10
u دی ماه 85 - زائر

زیور دانش، احسان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 69421

:: بازدیدهای امروز :6

:: بازدیدهای دیروز :0

::  RSS 

vدرباره من

دی ماه 85 - زائر

vلوگوی وبلاگ

دی ماه 85 - زائر

v لینک وبلاگ دوستان

سایت رهبر معظم انقلاب
موعود (منتظر)
روضه العشاق(محمد اعتماد)
فطرس
متروک
مجنون الحسین
رازغدیر (یه محمد دیگه ولی از هند)

v لوگوی وبلاگ دوستان


vمطالب قبلی

بهمن ماه 85
دی ماه 85

vوضعیت من در یاهو

یــــاهـو

vاشتراک در خبرنامه

 

vجستجو در وبلاگ

! هلال ماه ماتم

دوشنبه 85/10/25 :: ساعت 8:7 عصر

دوستان عاشورایی سلام

فکر می کنم کمتر از یک هفته تا  موعد عشق بازی عشاق نمانده باشد. همان روزهایی که یک سال منتظر رسیدنش بودیم درحال رسیدن است و این را در مورد خودم می دانم که هنوز روز دوم محرم نشده دوباره دلم برای شب اول ماه و هلال ماه شب اول محرم تنگ می شود و باید این انتظار را به جان بخرم که شاید بار دیگر اذن ورود به این ماه را در سال های آینده داشته باشم .

ولی هنوز چند روزی باقی است تا آن روز موعود ، همان روزی که وقتی خورشید غروب می کند  با رفتن خورشید شادی و خنده (انشاالله) از دل ما رخت برمی بندد و با طلوع ماه ، ماتم وحزن سالار شهیدان در دلمان جا می گیرد.

چه کسی می داند در شب قدر برای او چه چیز رقم خورده است یا سال بعد چه رقم خواهد خورد . اصلا آیا اینقدر مطمئن هستم که حتی امسال هلال شب اول ماه را خواهم دید یا خیر ؟ پس بیاییم تا دیر نشده خود را مهیای این مهمانی عظیم نماییم . شاید این آخریم محرم ما بباشد . همانطور که خیلی ها سال های گذشته ، نه ماه یا هفته های گذشته در بین ما بودند و حال باید در برزخ غبطه به حالمان بخورند.

بیائیم امسال را فقط برای دل مادر سادات عزاداری کنیم واز او سوز و نمک و اخلاص بخواهیم . بیائیم امسال بیشتر از اینکه دنبال سبک و مد و از این مجلس به آن مجلس رفتن باشیم به فکر خود باشیم و این که چگونه می توان شاید ذره ای التیام بخش دل داغدار امام زمان باشیم . فرصت کم است بیائیم کاری کنیم تا شاید آقایمان ما را هم عاشورایی کند .

شادی ارواح طیبه شهدا و امام راحل (ره) و دوست عزیزمان احسان معصومی صلوات.

 


¤نویسنده: محمد

? نوشته های دیگران()

! عزادار واقعی

دوشنبه 85/10/25 :: ساعت 12:29 صبح

سلام .تو این چند روزه یه کم با دقت به اطرافت نگاه کردی آیا متوجه تغییراتی شدی آیا دیدی که شهر بی روح دوباره داره زنده میشه ؟ آیا دیدی که کوچه، پس کوچه های شهرمون چقدر قشنگ شدن . صدای طبل و سنج بچه ها از الان به گوش می رسه . خوش به حالشون که بدون کبر و خودبینی و غروری فقط به خاطر آقاشون با جون و دل کار می کنن . اصلا نه برای خودشون کلاس می ذارن و نه اجازه می دن کسی براشون کلاس بذاره خیلی راحت و بدون خجالت از من و شما برای عزاداری پول جمع می کنن. چون مال اینجا نیستند که این کارها بخواهد روشون اثر منفی بذاره .

آره همین بچه ها اولین عزادارن شهرمون هستند و اونها هستند که شاید قبل از هر کسی و هرچیزی حتی قبل از رادیو و تلویزیون اومدن محرم رو به ما خبر می دن . همین بچه ها هستند که با حداقل امکانات و  وسائل حتی با پارچه های تیکه تیکه و ... اقامه عزا می کنن. همین بچه ها هستند که بدون نیاز به حسینیه ها ی شیک و مجلل که حتما باید با فرش دست بافت یک شکل و پشتی ترکمن و لوسترهای کریستال ایتالیایی تزیین شده باشه و یا سیستم صوتی چندین میلیونی داشته باشه یا چایخانه هایی که بیشتر جنبه تجملات دارن تا مقومه مجلس عزا ، بدون هیچ کدوم از این وسائل تو سرمای زمستون کنار پیاده رو ها به دوراز تمام تعلقات دنیوی و مادی قبل از شروع محرم برای غربت امام حسین ، غریبانه مجلس می گیرن . خوشا به حال آنها که حضرت زهرا(س) بهشون اجازه داده که به پیشواز این ماه برن.

راستی آیا شده تا حالا یکبار وقتی داری از کنار یکی از این مجالس عبور میکنی حتی برا یچند ثانیه هم شده سری به این تکیا بزنی ؟ آیا شده یه دفعه برای این عزاداران بی ریاو واقعی چند لحظه وقتت رو بذاری و بری براشون روضه بخونی یا حتما تو هم از اونهایی هستی که حتما باید مجالست ....

بی خیال به قول یه بنده خدایی می گفت آدم بد نیست بعضی چیزها رو حتی برای یک بار هم شده تو عمرش نوبر کنه ، شاید مزه اش خوب بود و همون چیزی بود که چند سال داشتی دنبالش می گشتی؟ به امتحانش می ارزه مگه نه؟ شاید هم کلاس ما پائین بیاد و یکی ببینه که ما داریم با یه مشت به ظاهر بچه عزاداری میکنیم خوب عیبه دیگه !!!!

زیاد حرف زدیم . حرف دل را باید با اهلش در میان گذاشت . انشاالله که همه اهلش هستیم.

کیمیائیست عجب تعزیه داری حسین          که نباید زکسی منت اکسیرکشید. 


¤نویسنده: محمد

? نوشته های دیگران()

! زائر

شنبه 85/10/23 :: ساعت 10:53 عصر

سلام ، تو این چند روز خیلی فکر کردم که چه اسمی رو برای وب انتخاب کنم . همه جور اسم و نشان و جمله و...

ولی به نتیجه ای نرسیدم . دیگه داشتم کلافه و سر درگم می شدم .

یکی از آشنایان که برای زیارت رفته بود کربلا باهام تماس گرفت و دلم رو با خودش برد تو اون صحن وسرای قشنگ . من هم سعی کردم از همین راه دور دلم را به اون بدم تا با هم زائر اون خیابون قشنگ بشیم .

آره همین جا بود که دیدم یکی از بهترین لحظات عمر هر کسی می تونه وقتی باشه که داره جایی رو زیارت می کنه یا به عبارتی زائر باشه ...

 

برای همین بود که اسمم زائر شد.

والسلام علی من اتبع الهدی.


¤نویسنده: محمد

? نوشته های دیگران()

! سلام

شنبه 85/10/23 :: ساعت 7:52 عصر

از امروز قرار است در این وبلاگ با هم باشیم ...

¤نویسنده: محمد

? نوشته های دیگران()